این سریال که از چند سال پیش تاکنون در حال پخش است و سال آینده نیز ادامه دارد، حالا خود به متنی تبدیل شده که حاشیههایش فربهتر از آن شدهاند. تب لاست در ایران کمی دیر عارض شد، اما سریع سرایت کرد و از بساط دیویدیفروشان کنار خیابان به منازل خیلیها راه یافت تا حالا عدهای بیشمار معتاد این سریال شوند واین در و آن در بزنند تا قسمتهای جدید آن را بیابند.آنچه موجب تفاوت لاست با دیگر سریالهای معمایی و تعقیبوگریزی میشود، چیزی فراتر از قصه و تریلر است.
تیم نویسندگان سریال که خود هر یک در زمینهای تخصص دارند، در این سریال، بیننده را به حجم بسیار زیادی از معرفت بشر کنونی ارجاع میدهند. از ادبیات و سینما و موسیقی گرفته تا علوم نوین همچون ریاضیات جدید و فیزیک نسبیتی و همین موجب شده تا بسیاری از مخاطبان این سریال که تعدادشان روی این کره خاکی کم نیست هرکدام از ظن خود از این ارجاعها سخن بگویند و کشف رمز کنند. کتاب گمشدگان با نام اصلی «گمشدگان: چرا از این جزیره خلاصی نداریم؟» سعی کرده تا برخی از این ارجاعها را در فصلهای نخستین این سریال، بازگو کند. این کتاب نوشته جیمز وود را امیررضا نوریزاده، ترجمه کرده و انتشارات حوض نقره آن را به نمایشگاه کتاب رسانده است.
کتاب گمشدگان در همان صفحات نخستین خود با طرح این مسئله که سریال لاست انعکاسدهنده مسائلی است که در زندگی روزمره با آن دست به گریبانیم، به چند مورد از این مشابهتها اشاره میکند ولی معتقد است شیوه روایت سریال، فراتر از مرزهای سنتی سریالهای تخیلی تلویزیون است. در جایی از کتاب نقلقولی از جک بندر، کارگردان سینما آمده که در سال 2005 در جشنواره بینالمللی فیلم هاوایی میگوید: «بخش عمدهای از زندگی بستگی به زمانهای دارد که در آن زندگی میکنیم و تصور میکنم اکنون زمان مناسبی برای ساخت سریال لاست است.
معتقدم سریال در دنیای پس از 11سپتامبر این موضوع را بررسی میکند که شما چگونه میتوانید با افرادی که هرگز آنها را ملاقات نکردهاید، زندگی کنید؛ افرادی که دنیای تازهای را میسازند. این جزیره در واقع آینده آنهاست و در عین حال دربرگیرنده زندگی فعلیشان. این قضیه در مورد ما هم صدق میکند.»
جیمز وود نویسنده این کتاب با اشاره به رسواییهای زندان ابوغریب در سال2003 و بحث داغ آزادی شکنجه که دادستان کل آمریکا در سال2004 به شدت آن را دنبال میکرد، به قسمتی از این سریال اشاره میکند که در همان زمان پخش شد. جناب دادستان در آن زمان مصوبهای با تایید مجلس سنا را رو کرد که به موجب آن رئیسجمهوری آمریکا اجازه دارد دستور شکنجه زندانیان را صادر کند و ضایعات ناشی از قطع عضو، آسیبهای روانی یا مرگ این زندانیان اهمیتی ندارد.
در همان ماه اپیزود «بیآزار» از سریال لاست به نمایش درآمد که در آن یکی از بازماندگان هواپیما، یکی دیگر از نجاتیافتگان را برای افشای محل اختفای یک دارو، شکنجه میدهد و در اپیزود بعدی، خود شکنجهگر که در فلاشبکهای قصه معلوم میشود یکی از افسران صدام در عراق بوده به دست شخص دیگری شکنجه میشود.
به اعتقاد نویسنده کتاب، نویسندگان سریال لاست تجربه مبارزه با تروریسم را در دنیای غیرواقعی جزیره به شکل شفاف به بیننده عرضه میکنند تا تخیل وارد واقعیت روزمره بینندگان شود، بنابراین، مرزی که همیشه میان بیننده و برنامه تلویزیونی وجود داشته از بین میرود و به نظر میرسد که در زمانهایی بیننده و بازیگر در واقع فردی واحد میشوند.
اما کتاب، به بررسی همین نکات بسنده نمیکند و فراتر از آن به ذکر جزئیات و رمزگشایی از کوچکترین مسائلی میکند که در سریالهای معمول تلویزیونی کاملا بیاهمیت هستند؛ از نامهای شخصیتها تا دغدغههای ذهنیشان، بازیهایی که در سریال میکنند تا اعتقادهایشان. از طرف دیگر جیمز وود نویسنده کتاب سعی کرده کتابهایی را که در این سریال به آنها ارجاع میشود معرفی کرده و نسبت آنها را با سریال مشخص کند.
به هر حال کتاب گمشدگان برای آنان که سریال را دیدهاند و از پیگیری آن لذت میبرند فرصت خوبی فراهم میکند تا اطلاعات جانبی و ارجاعهایی که شاید از آنها کاملا بیخبر باشند را برایشان رمزگشایی کند.
یک ترجمه روان
کتاب 190 صفحهای گمشدگان که امیررضا نوریزاده آن را ترجمه کرده و انتشارات حوض نقره آن را در 2000 نسخه با قیمت 3500تومان در نمایشگاه کتاب عرضه میکند، نخستین کتاب فارسی است که درباره این سریال در ایران منتشر میشود. شاید انتظار میرفت نخستین کتابها در اینباره، به نوعی کتابسازی باشد و با جمعآوری خلاصه قصهها با عکس و اخبار خالهزنکی راهی بازار آشفته کتاب شود، اما خوشبختانه نخستین قدم، خوب برداشته شد و کتاب نسخهای اوریژینال و جدی است که با ترجمه روان و یکدستی عرضه شده است.
نوریزاده که سالهاست کار ترجمه را به ویژه در حوزه مورد علاقهاش یعنی سینما، پی میگیرد از عهده متن تقریبا سنگین کار به خوبی برآمده و روانی اثر به گونهای است که گاهی فراموش میشود با متنی ترجمهشده سروکار داریم.
اما همین نخستین بودن کتاب، آفتهایی را نیز در پی داشته است. با وجود زمان زیادی که ارشاد برای اعطای مجوز چاپ میگیرد، رساندن این کتاب به نمایشگاه کتاب تهران سبب شده کار با اشکالاتی از قبیل غلطهای ویرایشی و تایپی مواجه شود. همچنین صفحهبندی آن کاملا این فضای تعجیل را نشان میدهد که کتاب با وجود فصلبندیهای مناسب، نتوانسته به درستی آنها را از هم تفکیک کند. از سوی دیگر نبودن مقدمه، یکی از مهمترین اشکالاتی است که کتاب با آن دست به گریبان است. از همه مهمتر فقدان پاورقی است که در مورد این کتاب کاملا ضروری به نظر میرسد.
با تمام این احوال، موضوع و جذابیت متن آنچنان است که نمیتوان از کنار این کتاب به راحتی گذشت ولی باید امیدوار بود که چاپهای بعدی آنکه احتمالا به سرعت به رقمهای آن افزوده میشود با درنظر گرفتن این مسائل، کتابی مرتبتر و موجهتر ارائه کند.